در این لحظه که شاید هرگز فکر نمی کردم اتفاق بیفتد بیش از ۲۹ سال است که نوشتن را عاشق شدهام و ۱۲ سال است که پا به جهان وردپرس گذاشتهام؛ سکویی برای انتشار در دنیای وب.
در این سالها دهها نفر را بر این سکو آوردهام و به فضای بلاگستان فارسی پرتابشان کردهام و خودم هم هزاران خط نوشتهام و نوشتن یاد گرفتهام و نوشتن یاد دادهام. بارها حذف و فیلتر شدهام، زندان رفتهام و باز با طلوع آفتاب فردا دوباره از نو نوشتهام…
ولی سالها بود که یک خستگی به مثابه کهنسالی در رگانم رخنه کرده بود و به باورم نشانده بود: نوشتن از من که از درد و شکست لبریزم گذشته است و مرا هرگز یارای از نو نوشتن و دوباره بر زمین افتادنم نیست.
من اما کار دیگری بلد نبودهام و نیستم.
راه دیگری بلد نبودهام و نیستم…
روزنامهای می خواهم تا مثل شور روزهای تازهٔ ۱۸ سالگی در آن شوق تغییر جهان را آنروزها امتحان و اینروزها اثبات کنم. بگویم و بنویسم که با نوشتن و با قلم من و تو جهان، جای زیباتری می شود برای از نو زندگی کردن، عاشق شدن و تکرار لبخند به توان چشمهایی که ما را می بینند و می خوانند.
اینجا روزنامهٔ من است. روزانه، ساده، صمیمی. روزنامهای که در پایان روز نمی میرد. بلکه هر روز از نو زاده می شود و در چشمهای مخاطب وفادار من تکثیر می شود.
هماهنگی زمان ملاقات
لطفاً برای هماهنگی جلسۀ حضوری، تلفنی یا آنلاین، اطلاعات زیر را برایم ارسال کنید.
در سریعترین زمان ممکن با شما تماس گرفته خواهد شد.